آب پشت سدها در استان به 20 درصد رسید؛ وضعیت قرمز برای آب در کرمان!
استان کرمان یکی از سختترین دوران خشکسالی خود را سپری میکند. از ابتدای سال آبی جاری که از مهرماه 1403 شروع شده تا مردادماه امسال «تنها 80 میلیمتر» بارش در استان داشتهایم. رقمی بسیار ناچیز که به سختی میتوان آن را پاسخگوی نیازهای حداقلی یک استان با جمعیت چند میلیونی دانست. این عدد بهخوبی نشان […]
سدهای بزرگ و کوچک استان که روزگاری ذخیرۀ قابلاطمینانی برای تامین آب شرب و کشاورزی بودند نیز در حال حاضر در پایینترین سطح ذخیرۀ خود قرار گرفتهاند.
مدیرعامل شرکت آب منطقهای استان کرمان میگوید: «ذخیرۀ آب سدهای استان بسیار محدود شده است به گونهای که امسال کمترین حد حجم ذخایر سدها را در استان داریم. متوسط کل حجم آب در پشت سدهای استان فقط 20 درصد است!».
اگر وضعیت بارشها در پاییز و زمستان پیشرو هم به همین منوال ادامه پیدا کند و سدها و سفرههای آب زیرزمینی پر و سیراب نشوند، معلوم نیست سال آینده باید با چه آبی کرمان را زنده نگه داریم و حالا اگر یک یا دو سال دیگر بارشها در همین سطح پایین ادامه یابد چه بر سر کرمان خواهد آمد؟
خشکسالی پدیدهای طبیعی و کمبارشی برای استان ما هرچند که در سالهای اخیر تشدید شده اما یک واقعیت اقلیمی است. در این شرایط پرسش اساسی اینجاست: آیا همۀ مشکل از آسمان است یا ما نیز سهم بزرگی در بروز این بحران داریم؟ کارشناسان بارها هشدار دادهاند که مدیریت منابع آب در کشور و استان با چالشهای جدی روبهروست. برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی، توسعۀ کشاورزی پرمصرف بدون در نظر گرفتن توان آبی منطقه و نبود فرهنگ مصرف بهینه، همه دستبهدست هم دادهاند تا امروز با کمبود جدی در منابع آبی مواجه شویم.
دهههاست که کارشناسان اقتصاد و محیط زیست، دانشگاهیان و حتی رسانهها دربارۀ بحران آب هشدار میدهند. اما این هشدارها اغلب در حد گزارش و تیتر باقی مانده و به تصمیمهای جدی و اجرایی منجر نشده و کار به جایی رسیده که حتی مرکز استان که باید پایداری زیستی آن قطعی باشد هم با مشکل تامین آب شرب مواجه شده است.
برای تامین آب شرب شهرهایی مثل کرمان پروژههای انتقال آب با هزینههای هنگفت تعریف شده اما هنوز هیچیک از آنها آبی به کرمان نرساندهاند.
اصلاح الگوی کشت در بخش کشاورزی که بارها از آن سخن گفته شده بود، بهجز در موارد محدودی در حد شعار باقی مانده است و مهمتر از همه، فرهنگ مصرف آب در جامعه تغییر چندانی نکرده است و همچنان که آبیاری غرقابی در زمینهای کشاورزی رواج دارد، مصرف خانگی ما چند برابر استاندارد جهانی است.
خشک شدن چاهها و سفرههای زیرزمینی و خالی شدن سدها به معنای پایان کشاورزی در بخشهای وسیعی از استان است. نابودی کشاورزی یعنی افزایش بیکاری، مهاجرت گستردۀ روستاییان به شهرها و در نهایت شکلگیری حاشیهنشینی و مشکلات اجتماعی. از سوی دیگر، کاهش آبهای سطحی و زیرزمینی، به نابودی تالابها و زیستگاههای طبیعی نیز منجر میشود؛ پدیدهای که تنوع زیستی استان را تهدید میکند.























ارسال دیدگاه