یلدا؛ حافظه‌ عاطفی یک ملت

یلدا شبی است که حافظه‌ جمعی ما نفس می‌ کشد. شبی که نه‌ فقط زمان بلکه روان یک ملت دور خود جمع می‌ شود تا فراموش نکند چگونه باید در تاریکی بماند، بی‌ آنکه فروبپاشد. یلدا آیینی است که از دل تاریخ آمده تا به روان انسان یادآوری کند پیوند، قدیمی‌ تر و نیرومند تر […]

یلدا شبی است که حافظه‌ جمعی ما نفس می‌ کشد. شبی که نه‌ فقط زمان بلکه روان یک ملت دور خود جمع می‌ شود تا فراموش نکند چگونه باید در تاریکی بماند، بی‌ آنکه فروبپاشد. یلدا آیینی است که از دل تاریخ آمده تا به روان انسان یادآوری کند پیوند، قدیمی‌ تر و نیرومند تر از ترس است.

از نگاه روانشناختی، یلدا فعال‌کننده‌یچ حافظه‌ عاطفی است همان لایه‌ای از ذهن که احساس امنیت، تعلق و معنا را ذخیره می‌کند. وقتی خانواده‌ها و دوستان کنار هم می‌ نشینند، خاطره‌ها بازخوانی می‌شوند و هیجان‌های مثبت دوباره جان می‌گیرند. این تجربه‌ مشترک، اضطراب‌های انباشته را آرام می‌ کند و به روان فرصت ترمیم می‌دهد.

دورهمی یلدا فقط جمع‌ شدن جسمها نیست هم نشینی روانهاست. گفت‌وگوها، خنده‌ها، حافظ‌ خوانی‌ها و حتی سکوت‌های میان کلمات، شبکه‌ای از ارتباط می‌سازند که فرد را از احساس تنهایی نجات می‌دهد. در چنین فضایی، انسان «دیده می‌شود» و همین دیده‌شدن، یکی از عمیق‌ ترین نیازهای روانی اوست.

یلدا به‌ گونه‌ای نمادین، ما را با مفهوم تاب‌ آوری آشتی می‌دهد. تاریکی به اوج می‌رسد اما پایان می‌پذیرد و این پایان، وقتی در جمع تجربه می‌شود به باوری درونی بدل می‌گردد. روان انسان می‌آموزد که سختی‌ ها قابل‌ تحمل‌اند، اگر معنا و همراهی وجود داشته باشد.

شاید راز ماندگاری یلدا در همین نقش درمانگرانه‌ خاموش آن باشد. یلدا به ما یاد می‌دهد که فرهنگ، فقط میراث گذشته نیست؛ ابزاری است برای حفظ سلامت روان امروز. در شب بلند یلدا، ما نه‌ تنها طولانی‌ ترین تاریکی را پشت سر می‌گذاریم، بلکه خاطره‌ای مشترک می‌سازیم که تا روشنترین روزها با ما می‌ ماند./فاطمه دوماری